اردشیر دراز دست

ساخت وبلاگ

اردشیر دراز دست

پايان كار خشايارشا

پس از خاتمه جنگ يونان ، واقعه مهمي در سلطنت خشايارشا روي نداد و او اوقات خود را به لهو و لعب مي گذراند . بزرگان پارسي كه از سستي او ناراضي شده بودند با نظر تحقير به او مي نگريستند . در اين اوضاع و احوال شخصي به نام اردوان كه رئيس قراولان مخصوص شاه بود با كمك خدمتكاري به نام مهرداد شبانه وارد خوابگاه خشايارشا شدند و او را در خواب كشتند . با مرگ خشايارشا دربار هخامنشي درگير يك سري برداركشي ها و پدركشي هاي بيرحمانه شد كه اين سلسله را به سرعت رو به انقراض و انحطاط كشانيد .

 اردشير درازدست

پس از واقعهء قتل خشايارشا اردوان نزد اردشير پسر سوم خشايارشا رفت و او را از مرگ شاه آگاه نمود و گفت كه قتل شاه كار داريوش پسر بزرگ شاه بوده است و او براي رسيدن به تخت سلطنت اين كار را كرده و  جان خود اردشير هم در خطر است . اردشير كه تحت تاثير حرف هاي اردوان قرار گرفته بود بلافاصله دست به كار شد و براي گرفتن انتقام پدر و حفظ جان خود به اتاق برادرش داريوش رفته ، با همدستي اردوان و چند نفر از سربازان او را كشت .

پس از قتل داريوش مقام پادشاهي به ويشتاسپ پسر دوم خشايارشا مي رسيد ولي او حاكم ايالت باختر بود و در زمان مرگ پدر و برادرش در پايتخت حضور نداشت ، پس اردوان كه قاتل خشايارشا بود تصميم گرفت شخصي را به تخت سلطنت بنشاند كه جوان و بي تجربه باشد تا در فرصت مناسب او را هم به قتل برساند و خودش شاه شود پس با همدستي مهرداد اردشير پسر سوم خشايارشا را كه خيلي جوان بود به تخت نشاند . تا چند ماه بعد تمام كارهاي حكومتي را اردوان انجام مي داد و شاه حقيقي او بود ، تا اينكه بالاخره تصميم گرفت اردشير را هم از بين ببرد اما گويا يكي از همدستانش اردشير شاه را از راز توطئه اردوان و جنايت مهرداد آگاه كرد . با كشف حقيقت توطئه ، مهرداد به جرم قتل خشايارشا بازداشت و با شكنجه و زجربسيار كشته شد . اما اردوان از آنجايي كه نفوذ زيادي در قصر پيدا كرده بود امكان بازداشت كردنش وجود نداشت به همين دليل او را قافلگير كردند و او در زد و خوردي كه در داخل قصر اتفاق افتاد به همراه پسرانش به قتل رسيد ، به اين ترتيب اردشير خود را از دغدغه اي كه در داخل دربار بدان دچار بود آسوده كرد .

به هر حال جانشين خشايارشا ، اردشير ، كوچكترين فرزندش بود كه او را اردشير دراز دست ناميده اند در افسانه ها آمده است كه دست راست او از دست چپش درازتر بوده و همچنين عده اي گفته اند كه دستهايش وقتي مي ايستاده به زانوهايش مي رسيده اما محققان اعتقاد دارند كه اين لقب به معناي قدرت و اقتدار بوده شايد هم به او دراز دست گفته اند چراكه بر اردوان كه قصد كشتن وي را داشت پيش دستي نمود و او را نابود كرد .

يك سال پس از قتل اردوان اردشير به مقابله با برادر خود ويشتاسپ كه حاكم باختر بود رفت . شاه جوان لشكري برضد حاكم باختر فرستاد جنگ خونيني درگرفت و با وجود اينكه نبردْ طولاني بود و جانهاي زيادي گرفته شد اما نتيجه اي بدست نيامد . پس از آن اردشير لشكر بيشتري جمع كرد و دوباره به جنگ ويشتاسپ رفت و اين دفعه پيروز شد .

با اين برتري پادشاهي اردشير بر تمامي سرزمينهاي وسيع ايران مسلم شد . در همان سالهاي آغاز پادشاهي اردشير تميستوكل سردار آتن به دربار شاه ايران پناه آورد . تمستوكل بعد از نام و آوازه اي كه از فتح سالامين و پلاته در زمان خشايارشا بدست آورده بود رفتاري مستبدانه پيش گرفت . به همين دليل به خيانت متهم شد و به حكم غيابي دادگاه شهر محكوم به مرگ شد . تميستوكل كه ديگر در آتن جايي نداشت با خانواده خويش به دربار پادشاه ايران پناه آورد ، اردشير هم علي رغم زيانها و ضررهايي كه او طي جنگهاي گذشته به ايران وارد كرده بود ، جوانمردانه او را بخشيد و به اصرار اطرافيان به خصوص عمه اش كه خواهان قصاص تميستوكل بود گوش نداد و او را به عنوان مهمان و پناهنده پذيرفت و شغل مناسبي هم به او واگذار كرد و او تا پايان عمر از حمايت شاه ايران برخوردار بود .

 شورش مصر

يكي از مهمترين وقايع سالهاي آغازين سلطنت اردشير دراز دست شورش مصر است ، مصري ها در اين شورش شخصي به نام ايناروس را به پادشاهي خود انتخاب كردند . اين شخص علاوه بر قواي مصر لشكري هم از خارجي ها ترتيب داد و داراي سپاهي نيرومند گرديد . پس از جمع آوري لشگري بزرگ ، ايناروس سفيري به آتن فرستاد و از ‌آنها درخواست كمك كرد و وعده داد كه اگر در اين جنگ موفق شود آتني ها را در اداره مصر با شريك خود كند .

آتني ها هم فوراً دريافتند كه براي ضعيف كردن ايران بايد به مصر كمك كنند به همين دليل دويست يا سيصد كشتي براي كمك به مصري ها فرستادند .

اردشير چون از شورش مصر آگاه شد دستور داد لشكري تهيه شود و هخامنش عموي خود را به عنوان سردار اين سپاه معين كرد . قشون سيصد هزار نفري ايران پس از اينكه به ساحل نيل رسيد فرصتي براي استراحت پيدا كرد مصري ها هم جنگ را شروع نكردند تا كمك يوناني ها برسد بعد از آمدن كشتي هاي آتني مصري ها جنگ را شروع كردند . در ابتدا برتري با ايراني ها بود ولي با كمك آتني ها نيروهاي شورشي آنقدر مقاومت كردند تا اينكه هخامنش كشته شد ، لشكر ايران گريخت و به طرف منفيس رفت و به قصر سفيد كه مقر حاكمان ايراني مصر بود و سخت و محكم ساخته شده بود پناه برد . اردشير چون از عدم پيروزي ايرانيان آگاه شد به حاكم سوريه و حاكم كيليكيه دستور داد كه هر چه زودتر لشكري آماده كنند و به كمك ايراني هاي محاصره شده در قصر سفيد بشتابند . اين دو نفر لشكري از سيصد هزار نفر آماده كردند ولي چون نيروي دريايي نداشتند مجبور شدند تا يك سال صبر كنند كه سيصد فروند كشتي در كيليكيه و قبرس و ؟؟ برايشان ساخته شود ، در اين يك سال سپاهيان در حال تمرين نظامي و ورزش بودند تا براي تحمل سختي هاي جنگ آماده شوند در اين احوال ايناروس قصر سفيد را محاصره كرده بود و ايرانيان با رشادت حملات دشمن را دفع مي كردند . به محض اينكه نيروي دريايي ايران آماده شد به طرف مصر حركت كرد ، پس از ورود اين لشكر به مصر ، قشون مصري و يوناني از منفيس به استقبال ايرانيان شتافتند جنگ سختي درگرفت كه نيروهاي تمرين ديده ايراني برتري را از آن خود كردند و سپاهيان ايناروس را ريز ريز كردند و او نيز همراه يوناني ها فرار كرد .

پايان كار اردشير دراز دست

سلطنت چهل ساله او با آنكه چند بار دچار شورش هاي سخت شد اما روي هم رفته در صلح گذشت ، گفته شده است كه اردشير به خاطر آرامش و وقار مهرباني اش نزد درباريان شخص محبوبي بود همچنين مشهور است كه او فوق العاده زيبا و شجاع بود با اين حال بشدت تحت نفوذ مادرش آمستريس و زنش آميس تيس قرار داشت .

تاریخ ایران...
ما را در سایت تاریخ ایران دنبال می کنید

برچسب : اردشیر دراز دست,اردشیردرازدست, نویسنده : نیما tarikhiran2 بازدید : 780 تاريخ : جمعه 11 مرداد 1392 ساعت: 19:35

آرشیو مطالب

لینک دوستان

نظر سنجی

آیا از مطالب وبلاگ راضی هستید؟

خبرنامه