هو خشتره سومین پادشاه ایران
هووخشتره که بود؟
هووَخشَترَه (دوره حکومت: ۶۲۵ تا ۵۸۵ پ.م.) تواناترین شاه ماد اولین پادشاهی است که یک سلطنت سراسری را درایران تشکیل داد و ایران را به عنوان یک قدرت مهم جهان آن زمان مطرح کرد.
نام هووخشتره پادشاه ماد را یونانیان به صورت (کی آخسارو، کیخسرو) (کیخسرو که او را صورت افسانهای هووخشتره پادشاه مادمیپندارند. ) نوشتهاند که در فارسی تلفظ فرانسوی آن یعنی سپاسگزارCyaxares را نیز زیاد نوشته و بکار بردهاند.
به احتمال قوی، معنی نام او «خوشنشانه» است در معنی کسی که میتواند خوب نشانهگیری کند. ریشه نام او از فعل هَخش (Haxsh) در پارسی باستان آمده که به معنی نشانهگیری کردن است. اجزاء این نام عبارتاند از هو (خوب)+هخش (نشانهگیری)+تر (اضافه دستوری)
زندگینامه هوخشتره
هووخشتره ارتش ماد را تجدید سازمان و نوسازی کرد و با نبوپلسرر شاه بابل متحد شد. برای استوارسازی این اتحاد، دختر هووخشتره به نام امتیس به همسری پسر نبوپلسر یعنیبختالنصردوم درآمد. امتیس از زندگی در جلگه میان رودان دلگیر شد و برای کوههای بلند میهنش دلتنگی بسیار کرد. از این رو بُختالنصر دوم به عنوان هدیه برای همسرش دستور ساختن باغ های معلق بابل را داد تا بلندای دیوارهای آن برای امتیس حکم کوهساران را داشته باشد.
تقسیم بندی بنابرنوع سلاح وایجاد سپاه منظم
هووخشتره، در جوانی، شکست پدرش، خشتریته را در برابر اشوری ها دیده بود و از آن درس عبرتی آموخته بود. او فهمید که برای مقابله در برابر آشوریان، میبایست نیروی نظامی مجهزی تشکیل دهد. زیرا سربازانی که رؤسای زمین دار جمع آوری میکنند، هرگز از عهدهٔ سپاه منظم بر نمیآیند. از این رو، بر آن شد که سپاهی رزمی، مانند آشور، بنا کند. این نیرو، مجهز به تیر و کمان و شمشیر و سواره نظام ماهر بودو هوخشتره اولین کسی بود که افراد را بنا به سلا حشان جداگانه تقسیم بندی کرد
چگونگی بیرون راندن سکاها
هووخشتره، تصمیم به بیرون راندن سکاها گرفت. او، فرماندهٔ سکاها و سردارانش را به یک میهمانی دعوت کرد و همهٔ آنان را یکجا مسموم کرد. سپس، لشکریان سکاها را از سرزمین ایران بیرون راند.
لشکرکشی های هوخشتره
چون از جهت سکاهاآسودگی خاطر فراهم شد، هووخشتره، تصمیم به نابودی امپراتوریاشورگرفت. هووخشتره، با این نیروی نظامی، به سوی اشور حرکت کرده، و پایتخت آن یعنی شهر آشور را محاصره و فتح کرد.
هووخشتره و نبوپلسر توانستند با همیاری، امپراتوری آشور را درهمشکسته و پایتخت دوم آن یعنی شهرنینوا را در ۶۱۲ پ.م فتح کنند. ساراگوس چون در برابر مادهاو بابل، تاب مقاومت نیاورد، خود و خانواده اش را در آتش، سوزاند. سپس، شهر نینوا، با خاک یکسان شد و دنیا از جنایات دولت ستمگر آشور، رهایی یافت.
پس از این پیروزی، مادها بین النهرین شمالی، ارمنستان و بخشهایی از آسیای صغیر و بخش شرقی رود قزل ایرماق را نیز ضمیمه امپراتوری خود کردند. در این شرایط رود قزل ایرماق به عنوان مرز بین امپراتوری قدرتمند ماد و سرزمین لیدیه شد. جنگ معروف بین مادها و لیدیها که با نام نبرد قزل ایرماق معروف است، در ۲۸ ماه می۵۸۵ قبل از میلاد مسیح، به دلیل کسوف ناگهانی پایان یافت.
نبرد بین ماد و سکا را هرودت اینگونه نقل می کند:
"گروهی از سکاهای کوچ گر که با بقیه دشمنی داشت به سرزمین مادها گریخت و به آنجا پناه برد.در این زمان شاه مادها هووخشتره ٫ پسر فرورتیش ٫ پسر دیاکو بود.وی در ابتدا با این سکاها خوش رفتاری کرد و به آنها پسرانی داد تا به آنها هنر تیراندازی و زبان آنها را بیاموزند.بعد از مدتی که همیشه سکاها به بیرون به شکار می رفتند و چیزی می آوردند.اما یک بار دست خالی برگشتند.هووخشتره با آنها بدرفتاری کرد و به آنها ناسزا گفت.با رفتاری که با آنها شده بود و با توجه به این که مقام و شانشان صدمه دیده بود تصمیم گرفتند که یکی از بچه هایی که در حال آموزش بودند را بکشند و قطعه قطعه کنند.و به عنوان گوشت شکار به هووخشتره هدیه کنند و زمانی که این کار کردند به آلایتس پسر سادایتس در سردیس پناه ببرند.این کار انجام شد و هووخشتره و مهمانانش از آن گوشت خوردند و سکاها با انجام این کار متقاضی حفاظت آلایتس شدند.
بعد از این به خاطر این که آلایتس سکاها به هووخشتره تحویل نمی داد وقتی وی آن ها طلب می کرد.بین سکاها و مادها جنگ به پا شد و تا پنج سال طول کشید.که در این سال ها گاهی مادها سکاها را عقب می راندند و گاهی سکاها مادها را به عقب می راندند و همچنین در شب نیز می جنگیدند.
با این حال به جنگ با نتیجه برابر خود ادامه دادند.در ششمین سال نبردی در گرفت که تا جنگ شروع شد روز شب شد.و این تغییر روز را تالس میلسی برای لیدی ها پیشگویی کرده بود و این همین سال را مشخص کرده بود.مادها و لیدی ها وقتی دیدند که روز شب شد دست از جنگ برداشتند و هر دو مشتاق بودند که صلح برپا شود.و کسانی که بین آنها صلح به پا کردند سینسیس کیکیلیانی و لابینتوس بابلی بودند.این ها کسانی بودند که هر دو را تشویق به سوگند خوردن کردند و مبادله ازدواجی را به پا کردند تا آلایتس دختر خود آرینس را به ایشتوویگو پسر هووخشتره بدهد چون بدون یک رابطه قوی صلح پایدار نخواهد ماند.
هووخشتره پس از این که جنگ با پیروزی پسرش، آستیاگ یا ایشتوویگو به پایان رسید از دنیا رفت.استیاگ پدربزرگ مادری شاهنشاه کورش کبیرو پدر خوانده پرنسس ماندانا (مادر کورش کبیر) بود
تاریخ ایران...
ما را در سایت تاریخ ایران دنبال می کنید
برچسب : هووخشتره,هوخشتره,سومین پادشاه ماد,سومین پادشاه ایران,پادشاه ایران,پادشاه, نویسنده : نیما tarikhiran2 بازدید : 912 تاريخ : چهارشنبه 2 مرداد 1392 ساعت: 18:54